حقیقت این است که کودکان تحت تاثیر محیط اطرافشان قرار میگیرند و این به طور آشکاری متحمل تکرار میشود. متخصصین رشد کودک ده ها سال تحقیق انجام داده اند تا نشان دهند که محیط اولین سالهای کودکی میتواند اثراتی داشته باشد که تا آخر عمر باقی خواهد ماند.
به لطف پیشرفتهای اخیر در تکنولوژی، ما درک واضح تری از نحوی این اثرات در رابطه با رشد اولیه مغز داریم. عصب شناسان اکنون میتوانند الگوهای در فعالیت مغز شناسایی کنند که به نظر میرسد با برخی از انواع تجربیات منفی اولیه ارتباط دارند.
اثرات طولانی مدت استرس، فقر، نادیده گرفته شدن و بدرفتاری اولیه به خوبی مستند شده است و تقریبا بدون تردید ما به طور عملی سال ها قبل میتوانیم آنها را با ابزار اسکن مغز ببینیم. پس چرا باید به درک پیشرفت مغز و رشد و پرورش مغز و ذهن کودک نیاز داشته باشیم تا به ما نشان دهد که اولویتهای مهم کودکان برای رشد آنها چیست؟ آیا علوم اعصاب فقط آنچه ما قبلا میدانستیم را به ما میگوید؟ با سایت بیبی لوکس همراه باشید.
در واقع، چندین دلیل برای اینکه چرا ما باید به شواهد ارائه شده توسط علوم اعصاب توجه کنیم، وجود دارد. برای مثال، ممکن است به ما کمک کند تا یاد بگیریم چطور تجربیات بر کودکان اثر میگذارند. این دانش میتواند به تلاشهای ما برای کمک به کودکانی که در معرض خطر هستند و درصورت امکان خنثی سازی اثرات نامطلوب کمک میکند. علاوه بر این، دانشمندان علوم اعصاب ممکن است به ما کمک کنند تا یاد بگیریم چه زمانی تجربیات بر کودکان اثر میگذارند. اگر دورههای خاص آسیب پذیری به انواع مشخصی از تجربیات وجود دارد، پس درک این الگوها تلاشهای ما برای درمان و مداخله بهبود خواهد داد.
تا کنون، علوم اعصاب پاسخ قطعی برای این سوالات نیافته است. با این حال، پیشرفتهای چشمگیر در این زمینه وجود دارد، و تحقیق بر روی مغز برای افزایش اثرات آموزش و مداخله ادامه دارد. با توجه به این شما در این مقاله با رشد مغزآشنا میشوید تا اطلاعات اضافی منعکس کننده آخرین تحقیقات علاست.
ما با طرح کوچکی از آناتومی مغز شروع میکنیم، با نگاهی دقیق تر به نورون ها و سیناپس ها، متخصصین ارتباطات مغز ادامه مییابد. ما سپس برخی در مورد برخی از ویژگیهای منحصر به فرد رشد اولیه مغز بحث میکنیم و نشان میدهیم چطور آنها سه سال اول زندگی را به یک دوره بسیار مهم تبدیل میکنند. در نهایت، ما طرح کلی از رشد مغز از بارداری تا سه سالگی ارائه میدهیم، رویدادهای رشدی با تغییرات رفتاری و شناختی مرتبط به آنها به هم پیوند میدهیم.
ساده ترین روش برای شناخت مغز یادگیری ساختار کلی مغز بزرگسالان و نحوی ارتباط آنها با عملکردش است (شکل1). باید به خاطر داشته باشید که رابطه بین ساختار و عملکرد مغز اصلا ساده نیست. هر چند ما اغلب ادعاهایی در مورد «ناحیه زبانی» یا «مرکز احساسات» مغز میشنویم، بیاناتی مثل اینها ساده سازی است؛ در واقعیت، حتی ساده ترین فعالیتهای ذهنی چندین ناحیه مغز درگیر میکنند.
مغز میتواند به سه بخش اصلی تقیسم شود. ساقه مغز، بهشکل یک ساقه پهن، نخاع را به مغز فوقانی متصل میکند. رفلکسها و فرایندهای غیرارادی مثل نفس کشیدن و ضربان قلب را کنترل میکند. پشت ساقه مغز و زیر مغز فوقانی مخچه قرار دارد که در تعادل و هماهنگی دخالت دارد.
مخ، بزرگترین بخش مغز، بالای ساقه مغز و مخچه قرار میگیرد. در حالی که هر یک از ساختارهای مغز نقشی اساسی بازی میکنند، مخ منطقه ای است که بیشتر در فرایندهای برتر مانند حافظه و یادگیری دخیلاست. سطح خارجی مخ قشر مغزی نامیده میشود. هر چند کمتر از یک چهارم ضخامت دارد (در بزرگسالی)، جایی است که پیشرفته ترین فعالیتهای مغز- مانند برنامه ریزی و تصمیم گیری- در آن رخ میدهد.
چین خوردگیهای قشر مغز، که که ظاهر چروکیده میدهند، ویژگی مهم ساختار مغز هستند. این چین ها در طی رشد قبل از تولد و دوران بارداری ظاهر میشوند، و ناحیه سطحی قشر مغز افزایش میدهند و اجازه می-دهند بخش بیشتری از آن در داخل جمجمه بسته بندی شوند. برآمدگی ها و فرورفتگیهای ایجاد شده الگوی تشکیل میدهند که اساسا از یک شخص به شخصی دیگر یکسان است. برآمدگی ها چین خوردگیها سینوسی مغز نامیده میشوند؛ فرورفتگی ها شیارهای مغزی نامیده میشوند.
بررسی اجمالی آناتومی مغز
دانشمندان از چین خوردگیها و شیارها برای تقیسم بندی قشر مغز به واحدهای کوچکتر به نام لوب ها استفاده می-کنند. هر نیم کره چهار لوب دارد.
لوبهای پس سری، در پشت مغز، بینایی را کنترل میکنند. لوبهای آهیانه برای احساسات جسمی مانند گرما، سرما، فشار، و درد ارتباط دارند.
لوبهای گیجگاهی در مهارت-های زبانی، شنیداری و درک اجتماعی، از جمله درک از چشمها و چهره افراد دیگر دخیل است.
لوبهای پیشانی با حافظه، تفکر انتزاعی، برنامه ریزی، و کنترل مهاری ارتباط دارند. جلوترین بخش لوبهای پیشانی یک ناحیه مجزا به نام کورتکس
پری فرونتال است. این آخرین بخش مغز است که بالغ میشود و در اواخر دوران نوجوانی متحمل تغییرات رشدی میگردد. کورتکس پری فرونتال محل اکثر عملکردهای شناختی پیشرفته ما از جمله توجه،انگیزه، ورفتارهای هدفمند است.
هر چند تواناییهای شناختی پیشرفته ما به قشر مغزی وابسته هستند، این تنها بخش مغز نیست که به رشد کودک مربوط است. سیستم لمبیک، واقع در زیر قشر، مجموعه ای از ساختارهای کوچک دخیل در رفتارهای غریزی ترمثل واکنشهای احساسی، پاسخهای ناشی ازاسترس، و رفتارهای هیجانی ومحرکهای انگیزشی است. هیپوکامپ در تشکیل حافظه و یادگیری فضایی دخیل است. هیپوتالاموس از منابع مختلفی اطلاعات بدست میاورد.مثلا میزان دمای پوست از طریق ساقه مغز و میزان روشنایی را از اعصاب بینایی دریافت میکند.هیپوتالاموس دارای حسگرهای داخلی در تشخیص حرارت است همچنینمرکز کنترل برای یکی از سیستمهای کلیدی بدن، تنظیم کننده آزادسازی کورتیزول و دیگر هورمونهای استرس است. آمیگدال تهدیدات را ارزیابی میکند و پاسخهای ناسب برای استرس(فشار روانی) را برمی انگیزد.
نورون ها و سیناپس ها سیم کشی مغز را تشکیل میدهند.
مغز با تشکیل شبکههای از سلولهای عصبی اختصاصی به نام نورون ها اطلاعات پردازش میکند که با استفاده از سیگنال های شیمیایی و الکتریکی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند (شکل 2). این پیام ها اساس فیزیکی یادگیری و حافظه هستند- یک نورون شامل یک جسم سلولی و ساختارهای شاخه مانند است که از آن گسترش مییابند. اینها شامل چندین دندریت و یک آکسون هستند که ممکن است دارای تعداد زیادی پایانه اکسونی باشند. جسم سلولی مرکز کنترل نورون است، که همراه با دیگر وظایف DNA ذخیره سازی میکند و انرژی مورد نیاز سلول را تامین میکند. دندریت ها سیگنالهای ورودی از دیگر نورون ها دریافت میکنند، و آکسون و شاخههای انتهایی آن به سیگنالهای خروجی به نورونهای دیگر ارسال میکنند. آکسونها برخی اوقات با میلین پوشیده میشوند، یک ماده چرب که آکسون را عایق میکند و کارایی ارتباطات را افزایش میدهد. پیام ها بین نورون ها در اتصالاتی به نام سیناپس انتقال داده میشوند. با این حال نورون ها واقعا لمس نمیشوند. یک شکاف میکروسکوپی شکاف سیناپسی بین پایانه آکسونی یک نورون و دندریت دیگر وجود دارد(تصویر بزرگنمایی شده شکل 2 که در آن جایگاه رسپتور-مولکول نوروترنسمیتر-وزیکول-مشخص شده است). ارتباطات بین نورون ها شامل فرایندهای شیمیایی و الکتریکی پیچیده است، ولی اساس آنها را میتوان به سادگی شرح داد:
هنگامی که یک نورون (اجازه دهید نورون A بنامیم) یک سیگنال شیمیایی از نورون دیگر دریافت می-کند، نورون A از لحاظ الکتریکی در رابطه با مایع اطراف خارج از غشای خود دارای بار میشود. اینبار به پایین آکسون آن منتقل میشود، از جسم سلولی دور میگردد، تا زمانی که به انتهای آکسون میرسد. اینجا درون پایانههای آکسونی گروهی از محلهای ذخیره سازی به نام وزیکول منتظر هستند، که حاوی مواد شیمیایی هستند که توسط جسم سلولی ساخته و تحویل داده شده اند. هنگامی که بار الکتریکی به پایانه آکسونی میرسد، باعث میشود این وزیکول ها با غشای سلولی پایانه متصل میشود، محتویات آنها به خارج سلول و به درون شکاف سیناپسی ریخته میشود.
هنگامی که نورون A به حالت استراس(یا هر تحریکی وحالتی) خود برمی گردد، مولکولهای آن بیرون ریخته میشود- نوروترانسمیتر نامیده میشود.خود را از طریق شکاف سیناپسی به دندریت نورون B میرساند. هنگامی که آنها میرسند، آنها به جایگاههای گیرنده در غشای دندریت متصل میشوند. هر بار یک مولکول نوروترانسمیتر از نورون A به گیرنده ای از نورون B متصل میشود، یونهای از مایع اطراف سلولهای از طریق گیرنده بلوک نشده وارد نورون B میشوند. در نتیجه، نورون B بار الکتریکی ایجاد میکند، بار به پایین آکسون آن منتقل مییابد، و فرایند ادامه مییابد.